آپوشتان

تب

سلام دخترکم  دیروز  وقتیکه از سر کار برگشتم حالت خوب نبود وچیزی نمیخوردی و فقط   می می   میخواستی یک کمی خوابیدی بعدش که بیدار شدی هم سر حال نبودی و هی بهونه میگرفتی بعد هم کلی بالا آوردی .خیلی ترسیده بودم خدا رو شکر که بابات خونه بود. بعد بردمت حموم ویک کمی توی حموم باهم آب بازی کردیم و من موهای خوشگلت رو برات کوتاه کردم بعدش خوابیدی . شب که خودم میخواستم بخوابم دیدم تب کردی ساعت ۱۲ شب بود که بیدار شدی بهت قطره استامینوفن دادم و پا شویت کردم . دمای بدنت ۲/۳۸ بود تا بالاخره قطره اثر کرد و تبت پایین اومد و ساعت ۵/۱ خوابیدیم.ولی تا صبح من نگرانت بودم و مدام بهت دست میزدم که تب نکنی . صبح مجبور بودم بی...
27 بهمن 1389

شيطنت

  داريم اسباب كشي ميكنيم به يه خونه بزرگتر ولي شيطنتهاي اين دخملي تقريبا ميشه گفت كه بيچاره مون كرده هر طرفي كه ميريم چيزي رو جمع و جور كنيم پرنيا خانم گل جلوتر از ما حاضره و تقريبا به همه چي دست ميزنه .ديشب كتابخونه رو برامون مثل يه دسته گل جمع كرد و تميز كرد اينقدر تميز كه نميدونستم چي رو از دستش بگيرم همه جا رو به هم ريخته بود گاهي عصباني ميشدم وگاهي ميخنديدم و دخملي هم كار خودشو ميكرد و اصلا به دست نزنهاي من و نكنهاي من توجهي نميكردو غرق شادي و لذت بود .كتابها رو از كتابخونه پرت ميكرد زمين ميرفت روي كتابها مي ايستاد  و خلاصه هر كاري كه از دستش بر مي اومد انجام داد.دستت درد نكنه عزيزم   .آخرش هم اونقدر شي...
24 بهمن 1389

دلتنگی

  پرگلم سلام دخترکم از وقتی که حس کردم توی وجودمی شوق زیستن در من پر رنگتر از قبل شد و زمانیکه به دنیا اومدی صدای نفسهات تنها دلیل بودنم در این زندگی شد و حالا فقط وفقط برای تو زنده ام و فقط برای تو با این زندگی میجنگم ." اینکه میگم میجنگم باور کن که همینطوره ". شاید اگر نبودی من هم دیگه توی این زندگی نبودم.چون بودن توه که بهم حس نفس کشیدن رو میده والا هیچ دلخوشی دیگه ای ندارم. بدون که عاشقانه دوستت دارم.   ...
19 بهمن 1389

قند من سلام

قند من سلام   داره واست ميتپه خوشگلم. اينم تويي وقتي كه شكمت رو من  "هم" ميكنم و تو از خنده غش ميكني. خيلي دوستت دارم. ...
17 بهمن 1389

هديه

دوست دارم این وبلاگ را در روزمادرشدنت به تو تقدیم کنم چون توي اون روز احساس منو خوب درک میکنی ..روزي كه احساس ميكني توي وجودت يه قلب كوچولوي ديگه در حال تپيدنه و اون روز براي من تمام دنياست .   دوست دارم برات تمام اتفاقهاي زندگيت رو ثبت كنم و هيچ چيز رو از قلم نندازم چون شايد آونچه رو که شاید در خاطرم و کلامم با جزئیات به  یادگار نمونه بتونم اينجا با تمام احساسم برات به يادگار بزارم و اين براي من دلپذير تر و زيباتره و اميدوارم كه براي تو هم اينطوري باشه   ...
16 بهمن 1389

لذت زندگی با تو

عزيزم سلام امروز روز خوبي برام نبود چون تو با گريه راهي خونه پرستارت شدي البته بابات بد از روي تخت بلندت كرد و تو هم بيدار شدي و گريه رو سر دادي . گاهي با خودم فكر ميكنم كه سر كار نرم ولي بعد به اين نتيجه ميرسم كه اگه سر كار نرم كيفيت رسيدگي ام به تو دختر قشنگم پايين مياد چون يكنواختي ايجاد ميكنه و من از يكنواختي متنفرم. ديروز تعطيل بودم ومن با تو كلي بازي كردم .تو عاشق بازي  "   هم كردن  "  هستي يعني من بهت ميگم الان ميام همت ميكنم(ميخورمت) وتو ميخندي و فرار ميكني   گاهي اونقدر هول ميشي كه به در و ديوار ميخوري ويا زمين ميخوري ويا حتي گاهي چهار دست وپا ميري. .بعد تو منو هم ميكني واين سلس...
14 بهمن 1389

فلز متولد آذر

متولدین آذر : قلع در میان متولدین آذر به ندرت می توان کسی را پیدا کرد که شوخ طبع و بذله گو باشد و همین تعداداندک نیز که در گفتن لطیفه چنان خام هستندکه هیچ کس به آنها نمی خندد . اگر چه متولدین آذر حافظه ای بسیار قوی دارند ولی گاهی فراموش می کنند که کت خود را کجا گذاشته اند آنها هرگز نمی توانند دروغگوی ماهری باشند هیچ کس حتی برای یک لحظه نمی تواند دروغ آنها   را باور کند. ریا کاری و دروغ گویی اصلا با مزاج آنها سازگار نیست و هر وقت سعی به انجام این کار نمایند به زودی دستشان رو می شود . متولدین آذر  چه کم رو چه پررو ٬ در زمینه عشق همیشه آماده اند که شانس خود را امتحا...
12 بهمن 1389
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آپوشتان می باشد